واقعیت این است که اعتماد به نفس کاذب به راحتی راه را برای خطاها و شکست ها هموار میکند. به بیان دیگر اعتماد بیش از حد به خودمان و داوریهایمان باعث میشود که خود را عاری از خطا بدانیم. در چنین شرایطی فرد به راحتی در دام انواع سوگیریها و خطاها میافتد.
توهم کنترل
افراد تمایل دارند تا توانایی های خود را دست بالا بگیرند. توهم کنترل در بسیاری از وقایع روزانه وجود دارد. یک مثال واضح توهم، فشار دادن دکمه بسته شدن در آسانسورهای جدید است. این دکمه در این آسانسورها که تایمردار هستند نقشی در زودتر بسته شدن درب آسانسور ندارد و به فردی که این دکمه را می فشارد این توهم را می دهد که بر بسته شدن در کنترل دارد در حالیکه درِ آسانسور نهایتا بسته می شود و حس قدرت شما را تقویت می کند.
این توهم ممکن است شامل وقایع و شرایطی مانند پرتاب درست تاس در بازی و انتخاب عددهای برنده در بخت آزمایی نیز شود. در این شرایط معمولا افراد پدیده های شانسی را به چشم پدیده های قابل کنترل می بینند. جالب این است که مطالعات نشان می دهد، هنگامی که بازیکنان به عدد بزرگ نیاز داشته باشند تاس را محکم تر پرت کرده و وقتی که عدد کوچکی بخواهند آن را آرام تر پرت می کنند؛ این موضوع نشان می دهد که گویی این افراد تصور می کنند که با مهارت می توانند شانس خود را کنترل کنند. مثال دیگر مربوط به افرادی است که در بخت آزمایی شرکت کرده اند؛ بسیاری از این افراد معتقدند با انتخاب عدد خودشان کنترل بیشتری بر نتیجه دارند نسبت به موقعی که به صورت تصادفی عددی به آن ها داده می شود. در واقع این بازیکنان فکر می کنند با انتخاب عدد خودشان شانس برنده شدن بیشتری نسبت به حالت واقعی دارند.
این سوگیری شناختی با نام توهم کنترل شناخته شده و عبارت است از تمایل افراد به دست بالا گرفتن توانایی خود در کنترل یا حداقل تاثیر بر نتایج یا رخدادها. جالب است بدانید که موفقیت زود هنگام باعث تقویت این توهم می شود؛ برای مثال، احتمال دارد سرمایه گذاران یا معامله گرانی که در یک بازار صعودی، موفقیت به دست می آورند، باور کنند که بر نتیجه کنترل داشته و تصمیمات سرمایه گذاری خوش شانس خود را به عنوان مهارت خودشان تعبیر کنند.
یک مثال مالی برای سوگیری کنترل
در این میان موضوع برای سرمایهگذاران بازار بورس گاهی به گونه تلخی رقم میخورد. در مقاله «خریدوفروش سهام بر پایه توهم» که چهار محقق بریتانیایی در زمینه تصور غیرواقعی سهامداران از میزان کنترلشان بر بازار سهام در سال 2010 منتشر کردند، نشان داده شده است که هرچه سهامداران توهم کنترل بیشتری در بازار سهام داشته باشند، عملکرد ضعیفتری نشان میدهند. در مطالعه دیگری که سه روانشناس ایتالیایی (مارکاتو، کولانجلو و فرانته) بر عملکرد 60 کارشناس خریدوفروش سهام انجام دادهاند، میبینیم که این افراد سوگیری خوشبینانهای نسبت به نتیجه سرمایهگذاریهای خود و همکارانشان دارند و محققان به این نتیجه رسیدند که این خوشبینی نهتنها به دلیل نادیده گرفتن ضررهای احتمالی در سرمایهگذاریشان، بلکه بیشتر به دلیل اعتماد بیش از اندازه به تواناییشان در مهار و کنترل این ضررها بود.
گاهی نیز سهامداران دچار توهم دانش زیاد در حوزه خاصی میشوند و اینگونه باور میکنند که چنان بر نوسانات قیمت در حوزه خاصی مسلط هستند که میتوانند همه الگوها را بدون مطالعه عوامل اقتصادی و واقعیتهای ریاضی یا حتی اجتماعی، پیشبینی کنند و از اینرو همه سرمایه و توجه خود را در آن حوزه خاص متمرکز میکنند. مشکل اینجاست که آنها به اطلاعات خود بیش از اندازه بها میدهند و توهم این را دارند که عوامل تاثیرگذار بر بازار سهام را میتوانند در محاسبات خود بگنجانند و از ویژگی گاه غیرقابل پیشبینی بودن این بازار کاملاً غفلت میکنند. طبیعتاً هیچکس نمیتواند همه عوامل تاثیرگذار در بازار سهام را پیشبینی کند و تنوع در سبد سهام میتواند تنها راه نجات سرمایه سهامداران در افتوخیزهای بازار باشد که متاسفانه بعضی سهامداران با تمرکز بر یک حوزه خاص فرصتهای جبران ضرر را از دست میدهند
نتیجه توهم کنترل
پیامد اقتصادی حاصل شده برای افرداری که چار این سوگیری هستند صرف بیهوده زمان، پول و انرژی ذهنی در جهت تاثیر بر آن چیزی است که در واقع خارج از کنترل آن هاست و این سوگیری در نهایت به سایر سوگیری های رفتاری دیگر مانند اعتماد به نفس و خوش بینی بیش ازحد می شود.
به باور دانیل کانمَن، دانشمند برجسته علوم شناختی، اعتماد به نفس کاذب خطیرترین سوگیری شناختی است. یک دلیلش این است که قوه داوری انسان در مقابل این سوگیری بسیار آسیبپذیر است. نتایج یک پژوهش مفصل در ایالات متحده حاکی است که ۹۳ درصد افراد بر این باورند که کیفیت رانندگیشان از میانگین جامعه بالاتر است در حالی که این قضیه به لحاظ آماری غیر ممکن است.
در اثر اعتماد به نفس کاذب برخی از مهمترین فجایع انسانی رخ داده است؛ غرق شدن تایتانیک، فاجعه اتمی چرنوبیل، نابودی فضاپیماهای کلمبیا و چَلنجِر و لکة نفتی خلیج مکزیک در سال ۲۰۱۰.
خود را خیلی دست بالا گرفتن، به شکلهای مختلف ظاهر میشود، گاهی فرد الکی گمان میکند بر اوضاع مسلط است در حالی که مدتهاست کنترل اوضاع از دستش خارج شده. اعتماد به نفس کاذب باعث اشتباه محاسبه در برنامهریزی میشود. فرد بهرهوری خویش را دست بالا میگیرد، در محاسبه مدت زمان مورد نیاز دچار خطا میشود و پایان کار به تأخیر میافتد.
اعتماد به نفس کاذب چنان میتواند رشد کند که فرد همه تصمیمات را بر اساس نظرات خودش بگیرد و هیچ توجهی به واقعیتها و مشورتهای کارشناسان نکند. فرض کنید در بازار بورس چند سهم عمده خریدهاید که چند سال است حسابی سود میدهد. این میتواند اطمینان خاطرتان را چنان بالا ببرد که گمان کنید هر سهمی که شما دست رویش بگذارید طلا میشود. در اینگونه مواقع فرد فقط بر اساس آنچه به دلش مینشیند عمل میکند نه آنچه واقعاً دارد اتفاق میافتد.
بیشتر افراد گمان میکنند از دیگران باهوشتر، صادقتر، بهرهورتر و اخلاقیترند. واقعیت این است که بیشتر افراد کمابیش در یک حد هستند. فرد در اثر اعتماد به نفس کاذب انتظاراتی غیرواقعی پیدا میکند و در نتیجه در برابر شکست و ناامیدی آسیبپذیر میشود.
غلبه بر توهم کنترل
راهکارهای فراوانی هستند که با به کارگیریشان میتوان اثر اعتماد به نفس کاذب را به حداقل رساند؛ در زندگی روزمره به واقعیتهای عینی همیشه توجه کنیم. با خودمان صادق باشیم. به انتقاد دیگران بویژه افراد مورد اعتماد با صبر و حوصله گوش دهیم. از مقایسه خودمان با دیگران خودداری کنیم. در پایبندی به تعهد جدی باشیم و وقتی کاری را قبول میکنیم در محاسبه انرژی و زمانی که باید صرف کنیم واقعگرا باشیم.
هر چند راهکارهای فوق در به پایین رساندن اثر اعتماد به نفس کاذب نقش دارند اما نباید فراموش کرد تا این راهکارها بدل به عادت نشوند نمیتوان از شر اعتماد به نفس کاذب در امان ماند.
من در نوشتن این مقاله از سه منبع استفاده کرده ام:
کتاب “دانش مالی رفتاری عملی ضروری برای همگان” ، مقاله سوگیری شناختی: اعتماد به نفس کاذب” که در بی بی سی فارسی منتشر شده و مقاله “توهم کنترل” که در وبسایت تجارت نیوز منتشر شده است.